- تاریخ انتشار : چهارشنبه 7 اردیبهشت 1401 - 23:19
- کد خبر : 1209
- مشاهده : - چاپ خبر
آغاز عملیات ساماندهی تندیس استاد علامه بیتوشی سردشتی
عملیات رنگ آمیزی، ساماندهی و اجرای سنگ نمای تندیس استاد علامه بیتوشی(ملا عبدالله ابن محمد) توسط عوامل سیما و منظر شهرداری آغاز گردید به گزارش سردشت پرِس، عملیات رنگآمیزی و اجرای سنگ نمای تندیس استاد علامه بیتوشی واقع در فلکه حمام شکوفه توسط عوامل سیمامنظر شهرداری آغاز گردیده و همچنان ادامه دارد. گفتنی است که
عملیات رنگ آمیزی، ساماندهی و اجرای سنگ نمای تندیس استاد علامه بیتوشی(ملا عبدالله ابن محمد) توسط عوامل سیما و منظر شهرداری آغاز گردید
به گزارش سردشت پرِس، عملیات رنگآمیزی و اجرای سنگ نمای تندیس استاد علامه بیتوشی واقع در فلکه حمام شکوفه توسط عوامل سیمامنظر شهرداری آغاز گردیده و همچنان ادامه دارد.
گفتنی است که عملیات مرمت کاری، بهسازی و ساماندهی این تندیس اقدامی در راستای ارج نهادن به این دانشمند، نویسنده و شاعر پر آوازه، ایجاد خاطرات شهری و هویت بخشیدن به فضاهای شهری، غنا بخشیدن به فضاها و تقویت حس زیباشناختی، شهردوستی، تفکر و تعمق در شهروندان، ارائه آیینهای از تاریخ در فضاهای شهری، مطرح کردن الگوها، نمادها و اسطورههای ملی و مذهبی در مقابل تهاجم فرهنگی، تقویت هویت نسل جوان در برابر الگوهای بیگانه و نمایش جلوههایی از هنر معاصر را اشاره کرد.
زندگینامه استاد علامه بیتوشی
یکی از عالمان وادبیان خدمتگذار ادبیات عربی و علوم قرآنی شهرستان #سردشت ، علامه بیتوشی می باشد که در اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزدهم هجری قمری می زیسته اند.
علامه بیتوشی که اسم ونسب ایشان بدین شرح است: شیخ عبدالله بن شیخ حمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن عزالدین الشافعی الکردی آلانی الخانخلی البیتوشی اهل روستای بیتوش (از توابع سردشت کردستان ایران، حدفاصل بین آلان ایران آلان عراق) منسوب است.
بیتوشی ملا عبدالله دانشمندی متبحر، شاعری توانا، نویسنده ای چیره دست، ادیبی بلیغ و امامی بزرگ در علوم اسلامی بوده که آثار و تالیفات بسیار ارزنده و پر ارزشی را به نظم و نثر از خود به یادگار گذاشته است. پدرش ملا محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن عزالدین می باشد.
علامه بیتوشی در حدود سال ۱۱۳۵ (ه.ق) در روستای بیتوش و در خانواده ای که بیشترشان و از جمله پدرش ملا محمد که در روستای بیتوش سمت تدریس داشته و اهل فضل و ادب و دانش بوده، دیده به جهان گشوده است. همچنین ملا محمود برادر بزرگ علامه بیتوشی که به (ملای بزرگ) در منطقه آلان مشهور و معروف می باشد از لحاظ هوش و حافظه کم نظیر بوده است .
او را آلانی خانخلی نیز نامیدهاند، چون پدر یا اجدادش در خانخل(روستایی در جنوب شرقی بیتوش) میزیستند.
علامه بیتوشی دوران کودکی و نوجوانی خویش را در روستای بیتوش بین خانواده و عشیره خویش گذراند و بزرگ شد. وقتی که به سن تمیز رسیده خواندن را نزد پدرش آغاز کرده و نزد پدر، به رسم آن روزگار به یادگیری قرآن، علوم عربی و کتابهایی چون گلستان سعدی پرداخت. بعد از ختم قرآن کریم و کتب متداوله فارسی و نصایح و آداب به آموختن علوم عربی پرداخته و با وجود اینکه پدرش در علوم عقلی و نقلی مقام والایی داشته؛ به هر کس و هرجا علوم زمان وجود داشت، روی می آورد.
او که بعد از مرگ پدر ۱۵ سال بیش نداشت، جهت آشنایی بیشتر با خارج از آن محیط همراه با برادر بزرگ خود (ملا محمود) تصمیم می گیرند و نزد علامه فهیم و یگانه عصر ملا محمد مشهور به (ابن الحاج) در قریه (سنجوی) از توابع آلان می روند و تا زمانیکه در اصول و فروع علوم پخته می شوند (و آنهم چند سالی طول می کشد) ملازم خدمت آن دانشمند بوده اند. سپس به قریه (ماوران) در منطقه (هه ولیر) رفته، مدتی هم در آنجا اقامت کرده و در خدمت عالم صاحب فضل (مولانا صبغه الله حیدری) کسب فیض نموده اند که در آن هنگام در (ماوران) تدریس می کرده است. بعد از آن به مدارس و جوامع دیگری در پاره ای از شهرهای عراق روی نهاده و تا به نهایت درجه ای که در بین محصلین کردستان در آن زمان معمول بوده رسیده اند و به قول فارغ التحصیل شده اند و آخرالامر در شهر (احسا ) اقامت می کنند. ملا محمود در یکی از مدارس آنجا و علامه بیتوشی هم در مدرسه دیگری به تدریس مشغول می شوند .
در سال ۱۱۷۸ (ه . ق) عشق وطن و شوق دیدار اقوام و دوستان موجب می شود که هر دو به مسقط الراس خود یعنی قریه بیتوش باز گردند. ولی متاسفانه به محض رسیدن با چنان رویداد دلخراشی مواجه می شوند که سر از پا نشناسند و آنهم از دست دادن و به رحمت ایزدی پیوستن پدرشان بوده است. فرمانروای آن زمان بیتوش که (یوسف بن شیخه بیگ) بوده و تمام مردم روستا به گرمی از آنها استقبال می نمایند و به دلایلی (ملا محمود) را مجبور می کنند که دیگر دور شدن از بیتوش را از سر بدر کند و در بیتوش ماندگار شود و در مسند پدرش به تدریس بپردازد. ملا محمود هم درخواست مردم بیتوش را می پذیرد، در بیتوش می ماند و تا آخر حیات خویش مدرس و امام جمعه و جماعت آنجا بوده و نوادگان فرهیخته ای را از خود به جای گذاشته است .
اما برای علامه ملا عبدالله ماندن در جائی که برای وصول آرزوهایش مساعد نبوده، او را خوش نیامده؛ لذا تصمیم گرفته که از آنجا رو به بغداد یا بالاتر برود.
گویند بیتوشی چون خواست راهی بغداد شود، تنها دارایی خود را که همان القاموس المحیط بود، فروخت تا هزینۀ راه کند، اما پیش از فروش کتاب آن را سراسر حفظ کرد.
این دومین سفر علامه بیتوشی بوده که زادگاه خویش را ترک نموده و اوائل سال ۱۱۸۰ (ه .ق) به وقوع پیوسته است. ابتدا به خدمت استاد استادان، علامه سرشناس در میان علمای عراق (صبغه الله افندی حیدری) کبیرکه قبلاً نیز در روستای (ماوران) نزد او کسب فیض نموده و درس خوانده، رسید .بعد از آن بقصد هر جائی که خدا مقدر کرده باشد بغداد را ترک نموده و به نزد دوستش (شیخ درویش گوازی عباسی) در بصره رفته و سپس به کویت و سواحل خلیج فارس سفر کرده و به ولایت (احسا) از توابع (هجر در بحرین) رسیده . با (شیخ احمد بن عبدالله انصاری خزرجی احسائی) که بعدها حاکم احسا شده تماس برقرار کرده است. شیخ احمد آن کسی است که بیتوشی منظومه مشهور به (کفایه) را به نام وی تالیف کرده است و در میان ایشان علاقه ای محکم و برادری صادقانه و خالصانه حاصل شده است .
در اواخر سال ۱۱۸۱ باز درد دوری از وطن و آرزوی دیدار با فاملین او را بر آن وا می دارد که به بیتوش باز گردد. مدتی طولانی در بیتوش می ماند. در اواخر شعبان سال ۱۱۸۶ به قریه (هزارمرد) و به زیارت استادش (ابن الحاج) می رود و در آنجا با خط زیبای خود تقریطی به نثر و نظم بر یکی از رسائل استادش می نویسد. در آن هنگام (شیخ معروف نودهی برزنجی) هم در خدمت علامه ابن الحاج مشغول تحصیل بوده و آنجا درس می خوانده است شیخ معروف جوانی ۲۰ ساله و بیتوشی ۵۰ سال از عمر با ارزش خویش را سپری کرده بود. به علت نامی بودن بیتوشی و تعریف های زیادی که از نامبرده به گوش شیخ معروف رسیده و همیشه آرزوی دیدارش را داشته، فرصت را غنیمت دانسته و از استادش (ابن الحاج) اجازه گرفته و تقاضا کرده که علامه بیتوشی تا وقتی در آنجاست در حجره¬ی وی مهمان باشد. استادش نیز درخواست وی را می پذیرد و تا زمانی که بیتوشی در آنجا می ماند به صورت خستگی ناپذیر از آن دریای شعر و ادب و بلاغت به کسب فیض پرداخته است .
در اواخر سال ۱۱۸۸ (ه . ق) برای سومین و آخرین بار بیتوشی کردستان را ترک نموده و به بغداد و از آنجا به بصره رفته است .اوائل سال ۱۱۸۹ وارد بصره شده و در مدرسه (رحمانیه) آنجا به عنوان مدرس تعیین گردید. بعد از فاصله کمی (صادق خان زند) به آنجا لشکرکشی می کند. مدت ۱۶ ماه بصره را در محاصره خود نگاه می دارد و بیتوشی نیز به ناچاری در آن دام محبوس می ماند . بعد از آن و اواخر سال ۱۱۹۰ (ه . ق) بصره را ترک می گوید و به احسا می رود .
در دهه ششم (بین ۵۰ و ۶۰ سالگی) از عمرش دختر (شیخ عبدالقادر) قاضی احسا را به همسری اختیار می کند و از این زن صاحب دخترانی نجیبه و عفیفه ای می شود . از آن تاریخ به بعد در احسا ماندگار و به افاده و افاضه و تحقیق مشغول می شود. یکی از کتاب هایش یعنی (الکفایه) را به نام حاکم احسا(شیخ احمد احسائی) ترتیب و به او تقدیم می کند. بواسطه این عمل حاکم از او استقبال و تکریم فراوان نموده، دنیا به علامه بیتوشی روی می آورد و به وسعت زندگی از لحاظ مادی و ترقی معنوی نائل شده و از طرف حاکم و ادبا و وجها به انعام و اکرام و مقامی رسیده که جز عده ای انگشت شمار بدان مقام در درجه و احترام نرسیده اند. بنابراین حاکم وقت آنطور که لایق شان و مقام بیتوشی بوده او را تکریم نموده و دائما با مال و جاه دست کرمش به سوی او دراز بوده است. او را کمک می کرده و به رعایت مقام علمیش او را زیر سایه چتر کرم و رعایت خود جا داده است .
بیتوشی در سال وفاتش برای زیارت دوست خود (شیخ درویش عباسی) از احسا به بصره آمده و پس از اندک مدتی از وصولش به بصره وفات یافته است. سال وفاتش را ۱۲۱۰ یا ۱۲۱۱ (ه . ق) نوشته اند. در حال غربت دور از اولاد و اقارب و زادگاه خویش و در سن قریب به ۸۰ سال عمر افتخار آفرین، در زبیر و در مقبره (شیخ حسن بصری) به خاک سپرده شده است .
ویژگی ها و قدرت حافظه بیتوشی
بیتوشی در سخنرانی و بدیهه گویی و اقامه دلیل و حاضر جوابی، از اعاجیب روزگار بوده و در مناظره و مجادله کسی تاب برابری با او نداشته است .
در باره قدرت حافظه او نوشته اند: در اوائل تحصیل، وقتی که با برادرش ملا محمود تصمیم به مسافرت به بغداد را می گیرند چیزی برای خرج سفر نداشته اند و دارائی آنان منحصر به دو کتاب بوده است : ۱- قاموس المحیط فیروز آبادی در لغت ۲- تحفه المحتاج شیخ ابن حجر هیتمی مکی در فقه. در ظرف چند شبانه روزی ملا محمود تحفه را و ملا عبدالله قاموس را حفظ کرده، پس از آن کتاب ها را به فروش رسانیده و از بهای آن ها خرج راه خود را تامین نموده اند و بعد از به مقصد رسیدن هر کس کتاب حفظ شده را با خط مبارکشان بدون کم و کاست نوشته اند
.
شعر و شاعری بیتوشی
بَیْتوشی، عبدالله بن محمد، ادیب شافعی مذهب و شاعر سدۀ ۱۲ق/۱۸م که به ۳ زبان عربی، فارسی و کردی شعر میسرود.
وی از نوجوانی به شعر علاقهمند بود و از آنجا که به تصوف نیز گرایش داشت، گاه در اشعارش، خود را درویش خطاب کرده است. گویند وی در جوانی کتاب الکافی فی علمی العروض و القوافی را سرود تا قریحۀ شعری خود را در بوتۀ آزمایش گذارد.
بیتوشی ضمن اشعار مربوط به مواضع و مسائل علمی در سایر زمینه ها از قبیل: مدح ،عشق ، توصیف، رثا، عتاب و گله ، شوخی و مطایبه دست داشته و قصاید و غزل و قطعات و دو بیتی های زیادی سروده که متاسفانه قسمت زیادی از آن ها از بین رفته است .
بیتوشی در لغت عرب قاموس متحرکی بوده است. در ادبیات عرب و اصطلاحات ادبی اگر او را متنبی عصر و حریری زمان خود بدانیم ، چیزی به گزافه نگفته ایم. تا کسی مراسلات و نوشته های او را ندیده باشد ، مشکل است با ما در این مقوله هم آواز و هم عقیده شود .
از خصوصیات شعری وی میتوان به کارگیری صنایع شعری چون: استعاره، جناس، تضمین، توریه، تشبیه و نیز استفاده از مضامین بدیع اشاره کرد. وی در مجون نیز دستی داشت. اسلوب شعر وی چون شاعران کهن، با گریه بر اطلال و دمن آغاز میشود. از اشعار وی میتوان به قصیدۀ مشهور او در وصف زادگاهش، و قصیدهای دیگر در اشتیاق و یاد بغداد اشاره کرد.
بیتوشی بیشترین اشعار مدحیۀ خود را به حاکم احسا تقدیم کرده است. این اشعار گاه با مناسبتهایی نیز همراه بوده است؛ مثلاً قصیدهای در ۳۸ بیت به مناسبت عید فطر و قطعهای در ۱۵بیت به مناسبت سفر حاکم به بادیه حاکم احسا نیز که خود ادیب و شاعر بود، گاه بیتوشی را با اشعاری پاسخ داده، و او را ستوده است.
از دیگر کسانی که بیتوشی مدح کرده است، میتوان به سعدونبنعرعر، حاکم قبلی احسا سلیمانبکشاوی حمیری، احمدبنمحمدبن رزق و احمدبن درویش کوازی عباسی اشاره کرد. همچنین بیتوشی در قصیدهای سُداسی، در بحر کامل ـ که خودش شامل ۱۷ قصیده و ۱۱ قطعه میشود ـ استادش ابنحاج را مخاطب قرار داده، و او را ستوده است.
نکتۀ مهم در احوال بیتوشی آن است که وی بهرغم گرایش به زبان عربی و اقامت طولانی در سرزمینهای عربنشین، هیچگاه از زبان فارسی روبرنتافت. مضمون تنها بیت کردی نقل شده از او نشان میدهد که آثار شاعران بزرگ ایران را میخوانده، و میکوشیده است به این زبان نیز شعر بسیراید.
ئه گه ر له ش دووره لیت، گیان هه ر له ویبه
سر و سارده له شم، تووشه به بی تووش،
ده لین دژواره چاو سوما له ده س دا
به وه رازیم که (بیتووشی )م نه بی تووش.
از جمله اشعار فارسی وی میتوان به قصیدۀ ۱۳ بیتی او به مناسبت تولد یوسفبنشیخهبک در ۱۱۵۵ق/۱۷۴۲م اشاره کرد. علاوه براین، ۶ دو بیتی و ۵تک بیت از شعر فارسی وی در منابع ذکر شده است. حتی برخی از بزرگان معانی بعضی از اشعار عربی وی را برگرفته از اشعار فارسی میدانند.
نثر عربی بیتوشی، بنا به سنت آن روزگار، سخت متصنع، و به همین سبب، مورد توجه بود. مکتوبات وی از رسائل گرفته تا تقاریظ، منظومهها و شروح، همه از شهرتی خاص برخوردار است. از رسائل وی میتوان به «الرساله العراقیه» خطاب به عبداللهبنصبغه اللهحیدری ماورانی اشاره کرد که در ۱۱۹۷ق/۱۷۸۳م نوشته است. از دیگر رسائل قابل ذکر وی، نامۀ او به سلیمانبکشاوی، از صاحب منصبان بزرگ بغداد است که در آن برای نجات بصره از او یاری طلبیده است. نامۀ دیگری از او خطاب به ابنحاج و نیز عبیداللهافندی حیدری است.
مستندات و خلاصه آثار علامه بیتوشی
بیتوشی دارای ۲۲ اثر و منظومه های زیادی در باب تعداد حروف معانی از احادی و خماسی می باشد که قسمتی از آن ها به چاپ رسیده و قسمتی هم همچنان باقی اند. بیتوشی در سخنرانی و بدیهه گویی و اقامه دلیل و حاضر جوابی، از اعاجیب روزگار بوده و در مناظره و مجادله کسی تاب برابری با او نداشته است . بیتوشی در لغت عرب قاموس متحرکی بوده است. در ادبیات عرب و اصطلاحات ادبی اگر او را متنبی عصر و حریری زمان خود بدانیم، چیزی به گزافه نگفته ایم همچنین وی دارای حافظه ای خارق العاده ای بوده است.
بیتوشی قصیده ای را خطاب به استادش (ابن الحاج) سروده است که می توان از آن ۱۶ قصیده دیگر و یازده قطعه با بحور و اوازن مختلف استخراج کرد.
آثار و تألیفات
جامعترین اثر دربارۀ وی، کتابی است به نام البیتوشی که محمدخان در ۳۰۱صفحه نگاشته است.
منابع وی یا نسخههای متعددی از آثار بیتوشی است که وی در اختیار داشته ویا یادداشتهای خود بیتوشی است که وی دربارۀ زندگی، سفرها، دوستان و یا سال تألیف آثارش بر حاشیۀ نسخههایش نوشته است.
منابع فارسی نیز از وی غفلت نکردهاند و از او به عنوان «پارسیگوی کرد» یاد کرده، و شرححالی از وی آوردهاند.
۱ـ الکافی (منظومهای در عروضی و قوافی ـ۳۲۷ بیت ـ سال ۱۱۳۸ خورشیدی نوشته شده)
۲ ـ الوافی بحل الکافی (شرحی است بر الکافی)
۳ ـ تحف الخلان لاشحاذالاذهان
۴ ـ حدیقه السرائر فی نظم الکبائر (سال ۱۱۴۹ خورشیدی به نظم در آمده ـ ۷۲۹بیت)
۵ ـ طریقه البصائر الی حدیقه السرائر (شرح منظومه حدیقه السرائر ـ ۱۱۵۴خورشیدی)
۶ ـ المکفرات لکل ذنب سابق و آت، منظومهای در ۴۹ بیت که آن را در احسا در ۱۱۹۴ق به نظم کشید.
۷ ـ المبشرات شرح مکفرات
۸ ـ کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی (منظومهای در حروف معانی ـ ۶۷۲بیت – ۱۱۵۱ خورشیدی نوشته شده، سال ۱۲۸۹ در استامبول چاپ شده)
۹ ـ الحفایه بشرح الکفایه (شرح برمنظومه کفایه المعانی فی نظم حروف المعانی)
۱۰ ـ صرف العنایه بکشف الکفایه (مختصری از شرح الکفایه – ۱۹۲۲ در شهربصره به چاپ رسیده)
۱۱ ـ حواشی مدون بر شرح فاکهی (علم نحو ـ ۵۴۵ صفحه ـ ۱۱۶۸ خورشیدی تألیف شده است)
۱۲ ـ حواشی مدون بر کتاب البهجه المرضیه شرح الالفیه در صرف و نحو
۱۳ ـ منظومهای در بیان افعالی که هم لازم و هم متعدی استعمال میشوند (۵۵ بیت)
۱۴ ـ شرحی بر منظومه فوق
۱۵ ـ منظومهای در بیان افعالی که هم واوی و هم یایی بکار میروند (۷۷ بیت)
۱۶ ـ شرحی بر منظومه فوق
۱۷ ـ منظومهای در بیان مثلثات افعال و اسما;
۱۸ ـ شرحی بر منظومه مثلثات افعال و اسما;
۱۹ ـ الموائد المبسوطه فی الفوائدالملقوطه (۱۵۰ بیت)
۲۰ ـ منظومهای در بیان مؤنثات سماعی (۳۵ بیت)
۲۱ ـ منظومهای در بیان مصادر شاده
۲۲ ـ منظومهای در بیان خصایص حضرت رسول (ص)
منبع : دبیرخانه بزرگداشت علامه بتوشی – سردشت
لینک کوتاه
برچسب ها
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 1 در انتظار بررسی : 1 انتشار یافته : 0